هرمودر

چه کار داری که با سیخور بجنگی که یک خارت بزنت صد سال بلنگی

هرمودر

چه کار داری که با سیخور بجنگی که یک خارت بزنت صد سال بلنگی

هرمزگان مهد استعداد

استعداد یا قابلیت به فعلیت رساندن پتانسیلها نمودی از فردیت و منحصر به فرد بودن انسانهاست.طبیعت در فرآیند تکوین و رشد، انسان را با قابلیتهای متفاوت با دیگران می پروراند و به عبارتی هر چیز که امکان خلق آن وجود داشته باشد را پدید می آورد.لیکن نقش خود انسان دریافتن قابلیتها کمتر از نقش طبیعت در ودیعه گذاشتن آن نیست.چه بسا افرادی دارای استعدادهای ناب بوده اند و تا آخر عمر  هیچگاه به آن پی نبرده اند.در اینجا منظور از توانائیها نه استعداد اکتسابی بلکه استعداد ذاتی است.یعنی آن بعدی از وجود هر کس که با ظاهر شدنش،شخص را تک و منحصر به فرد می کند.

بشر امروز نیک می داند استعدادهای فردی هر شخص در جامعه به مثابه نعمتهای بزرگی است که شاید هیچگاه در تاریخ تکرار نشود و هرز رفتن آن به منزله از دست دادن آن نعمتهاست،که شاید می توانست تحولی شگرف در بهبود اوضاع اجتماعشان بیافریند.به همین جهت در کشورهای پیشرفته برای یافتن این مواهب دستگاههایی عریض و طویل برپا نموده و سازمانهایی را به این مهم اختصاص داده اند،تا نیروهای انحصاری افراد را در جهت مصالح اجتماعی و رشد وتعالی علمی،فرهنگی،اقتصادی،سیاسی ...فرد وجامعه سوق دهند.

اما متاسفانه در کشور ما،مطابق معمول،شایسته ها بایسته نیست.در اینجا محرومان محکومانند. بالاخص که دور از پایتخت باشند و در دستگاههای اجرایی، بی کس و کار. و.بالاخص که صاحبان زمینی پر نعمت و استراتژیک همچون هرمزگان باشند.

هرمزگان،موطن مردان شرجی و زنان آفتابی،سالهای سال است که دستانی نامرئی گلوی آن را فشرده اند و ناگفته هایش را درونش چال کرده اند تا دم بر نیاورد، که شاید همچون سیل بنیانکن ریشه عمیق  صاحب منصبان را از عمق خاک خود برکند.هرمزگان ،دیاری که هر کس آمد هر گوشه آن را چون گنجی یافت و کیسه هایی به عمق چاههای بی ته برای خود دوخت. دیدیم که چگونه کوه،معدن،دریا،وحتی خاک جزایرمان را به یغما بردند.نیک سیرتی،پاکدلی و مهمان نوازیمان را به پای جهالت پنداشتند و به دست آویز آن،اربابانی نه از جنس ما که از عنصر خودشان بر سرمان گماشتند تا همواره آبها برای ماهیگیری گل آلود بماند.لیکن اکنون هرمزگان آن طفل شیر خواره که روزی برای رشد و بالندگی به دامان پدر و مادرانی دلسوز نیازمند بود در یتیمی و بی کسی به جوانی خود ساخته مبدل گشته.این جوان برای همنوایی با روند رشد یابنده دائمی جهان،دست استمداد به سوی ما بومیان و غیرتمندان موطن دوست که روح و روان آن هستیم دراز کرده.لذا بر ماست که نهفته های مستور در آن را بیابیم و استعدادهایش را از عمق وجودش به سطح آورده و او را به کمال مطلوب که همیشه آرزویش را داشته ایم رهنمون شویم.و این،تنها ماییم که می توانیم برایش پدری و مادری کنیم…

هرمزگان،با تمام بی مبالاتی و بی التفاتی ها که در حقش روا شده باز هم منبع عظیم استعداد است که به فعلیت رسیدن آن ،ما را از پله های ترقی به بالا می برد.اما اگر همین نهفته ها کشف و در جای خود صرف نگردد اثری معکوس ذات خود بر فرد و جامعه گذاشته و به نیرویی در جهت عکس حرکت رو به رشد بدل می شود.

واقع شدن استان در مسیر ترانزیت مواد مخدر و دسترسی آسان به آن منجر به ایجاد بستری فرساینده برای شاخصه های نیرویهای درونیمان گشته.اما آنچه بیش از این خطرناک  می نماید بی التفاتی متولیان امر در ایجاد زمینه مساعد جهت شکوفایی استعدادهاست.و این خود بر مسئولیت ما فرزندان این مرز و بوم می افزاید و ایجاد نهضتی خودجوش را در این راستا می طلبد...

لینک زیر که شاید مشت کوچکی از خروارها باشد ، کلیپی است که  پسر بچه ای ساکن یکی از روستاهای دورافتاده شرق هرمزگان را نشان می دهد. ببینید که چگونه شرم و شیطنت کودکانه،هنر ذاتی و استعداد با هم در آمیخته و این پسر نا بالغ که هنوز حنجره اش تکامل نیافته چه بی نقص می خواند.امیدوارم زمانه استعداد او را در خود حل و مستهلک نکند و می ترسم از آن روزی که تواناییهای فرزندان این خاک به همراه دود افیونی به آسمان برود...

                                                            

                                                  دانلود

*این فایل را می توانید با برنامه quick time مشاهده نمایید. 

 

*در صورت بروز مشکل در دانلود می توانید از این لینک نیز  استفاده نمایید.